to breast-feed, to nurse, to milk, to suckle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بچه روزی چندین بار (از پستان مادر) شیر میخورد.
The baby nurses several times a day.
گربه به بچههایش شیر داد.
The cat suckled her kittens.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شیر دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شیر دادن